بدترین محله های ونکوور: کدام مناطق پرخطر هستند و چرا؟
به گزارش مجله سفرنامه دبی، ونکوور، شهری که اغلب به عنوان یکی از بهترین شهرهای جهان برای زندگی شناخته میشود، تصویری از هماهنگی فرهنگی، زیبایی طبیعی و امنیت را به نمایش میگذارد. این شهر یک قطب چندفرهنگی است که در آن مردم از سراسر جهان احساس امنیت و استقبال میکنند. با این حال، در پشت این نمای درخشان، واقعیتی پیچیدهتر و چندلایه نهفته است. در حالی که احتمال وقوع جرایم خشونتآمیز جدی مانند قتل برای یک شهروند یا گردشگر عادی «بسیار پایین» است ، این آمار کلی، کانونهای متمرکزی از بحرانهای اجتماعی عمیق و اختلالات عمومی را پنهان میکند.

درک واقعی امنیت در ونکوور نیازمند یک تحلیل دقیق و مبتنی بر داده در سطح محله است، نه اتکا به میانگینهای کلی و گاه گمراهکننده شهری. در سطح ملی، کانادا شاهد افزایش 4 درصدی جرایم خشونتآمیز در سال 2023 بوده است و برخی مناطق شهری، استثناهایی بر قاعده کلی امنیت در این کشور هستند. ونکوور نیز از این قاعده مستثنی نیست. تجربه امنیت در این شهر به شدت به موقعیت جغرافیایی و وضعیت اجتماعی-اقتصادی فرد بستگی دارد. در حالی که در برخی محلهها نگرانی اصلی ممکن است سرقت دوچرخه یا شکستن شیشه اتومبیل باشد-جرایمی که واقعی و شایع هستند -در چند بلوک آنطرفتر، یک بحران بهداشت عمومی و اجتماعی در جریان است که آمار جرم و جنایت را به سطوح بیسابقهای در سطح ملی رسانده است.
برای دریافت مشاوره و خدمات تخصصی گردشگری و سفر به سراسر دنیا با مجری مستقیم تورهای مسافرتی و گردشگری همراه باشید.
این تضاد شدید بین تصور عمومی از ونکوور و واقعیتهای موجود در برخی از محلههای آن، یک دوگانگی اساسی را شکل میدهد. شهرت جهانی ونکوور به عنوان یک شهر قابل زندگی، یک دارایی اقتصادی و فرهنگی قدرتمند است، اما همین شهرت، در مواجهه با واقعیتهای مناطقی مانند «داونتاون ایستساید» (Downtown Eastside)، یک ناهماهنگی شناختی ایجاد میکند. این دوگانگی بر سیاستگذاریهای عمومی و مباحثات اجتماعی تأثیر میگذارد و اغلب به راهحلهای سادهانگارانهای مانند «پاکسازی خیابانها» منجر میشود که از پرداختن به علل ریشهای ناتواناند. در عمل، آمار کلی امنیت شهر، یک وضعیت اضطراری اجتماعی و بهداشتی را که در چند بلوک خاص متمرکز شده است، پنهان میکند. بنابراین، برای درک جامع چالشهای امنیتی ونکوور، باید از سطح کلان فراتر رفته و به تحلیل دقیق مناطق بحرانی آن پرداخت.
نقشهبرداری از شکاف: نگاهی دادهمحور به نقاط بحرانی ونکوور
برای سنجش عینی و مقایسهای سطح جرم و جنایت در مناطق مختلف، شاخص شدت جرم (Crime Severity Index - CSI) که توسط مرکز آمار کانادا ارائه میشود، ابزاری کلیدی است. این شاخص برخلاف آمار خام، تنها حجم جرایم را نمیسنجد، بلکه به هر جرم بر اساس شدت آن وزن میدهد و تصویری دقیقتر از تأثیر جرم بر امنیت جامعه ارائه میکند. تحلیل این شاخص نشان میدهد که شکاف امنیتی عمیقی بین محلههای مختلف ونکوور وجود دارد.
بر اساس دادههای سال 2023، دو محله از سه محله پرخطر استان بریتیش کلمبیا در شهر ونکوور واقع شدهاند: داونتاون ایستساید (DTES) و شرق ونکوور (مشخصاً منطقه استراتکونا).
داونتاون ایستساید (DTES): این محله با شاخص شدت جرمی فراتر از 700، یک «ناهنجاری آشکار در سطح ملی» محسوب میشود. این آمار خیرهکننده ناشی از تمرکز بالای جرایم خشونتآمیز، جرایم مرتبط با مواد مخدر، حملات فیزیکی و سرقت است. این جرایم ریشه در بحرانهای عمیق و درهمتنیدهی مسکن، اعتیاد و امنیت عمومی در این منطقه دارند. علاوه بر این، 16 درصد از کل حملات جنسی در ونکوور در این محله رخ میدهد.
شرق ونکوور (استراتکونا/دهکده المپیک): این منطقه با شاخص شدت جرمی در حدود 120−130، بالاتر از میانگین استانی قرار دارد. چالشهای اصلی آن شامل افزایش حوادث خشونتآمیز و سرقت وسایل نقلیه در نزدیکی ایستگاههای حملونقل عمومی، وجود گرههای بیخانمانی و اختلالات نظم عمومی است.
چایناتاون (محله چینیها) و گستاون: این محلههای تاریخی نیز به دلیل نزدیکی به DTES، نرخ جرم و جنایت بالایی را تجربه میکنند. برآوردها نشان میدهد که تعداد حوادث خشونتآمیز در چایناتاون به 1,836 مورد میرسد و نرخ جرم در منطقه تاریخی جاپانتاون (Japantown) 59 درصد بالاتر از میانگین ونکوور است.
شهروندان میتوانند این دادهها را از طریق ابزارهای تعاملی که توسط اداره پلیس ونکوور (VPD) ارائه شده، بررسی کنند. سامانه GeoDASH یک نقشه جرم تعاملی است که به کاربران اجازه میدهد نوع و مکان وقوع جرایم را در سطح شهر مشاهده کنند. البته باید توجه داشت که روش گزارشدهی در GeoDASH با شاخص CSI مرکز آمار کانادا متفاوت است و این دو منبع داده مستقیماً قابل مقایسه نیستند.
تحلیل مقایسهای محلههای پرخطر ونکوور
رتبه | محله | شاخص شدت جرم (تخمینی) | عوامل اصلی جرم |
1 | داونتاون ایستساید (DTES) | +700 | تمرکز بیخانمانی و اوردوز مواد مخدر، جرایم خشونتآمیز |
2 | شرق ونکوور (استراتکونا) | 125~ | جرایم مالی، بیخانمانی، تأثیر حملونقل عمومی |
دادهها بر اساس تحلیل شاخص شدت جرم و گزارشهای پلیس محلی استخراج شدهاند.
تحلیل دقیقتر دادهها نشان میدهد که جرم و جنایت به طور کامل در مرزهای DTES محصور نمانده است. شاخص بالای جرم در استراتکونا به صراحت با نزدیکی آن به DTES و ایستگاههای حملونقل عمومی مرتبط دانسته شده است. این پدیده که میتوان آن را «اثر سرریز» نامید، نشان میدهد که بحرانهای اجتماعی شدید یک محله کوچک، امنیت و نظم عمومی مناطق مجاور را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. این موضوع، ایده «محلههای بد» مجزا را به چالش میکشد و الگویی از یک «منطقه بحرانی» سیالتر را پیشنهاد میکند. در واقع، استراتکونا، چایناتاون و گستاون، نه لزوماً به دلیل عوامل مستقل داخلی، بلکه به دلیل جذب پیامدهای اجتماعی و اقتصادی منطقه بحرانی مرکزی، نرخ جرم بالاتری را تجربه میکنند.
علاوه بر این، یک عدم تطابق قابل توجه بین نوع جرایم ثبتشده در آمار رسمی و درک عمومی از ناامنی وجود دارد. در حالی که آمار رسمی بر جرایم خشونتآمیز تمرکز دارد، نظرات ساکنان و توصیههای ایمنی بیشتر به جرایم خرد، جرایم مالی و نشانههای آشکار بحران سلامت روان و اعتیاد اشاره دارند؛ مواردی مانند «فریاد کشیدن و جنگیدن با شیاطین خیالی در خیابان». این نشان میدهد که دو تعریف متفاوت از «محله بد» در کار است: تعریف آماری-پلیسی مبتنی بر حوادث گزارششده، و تعریف عمومی-سکونتی مبتنی بر مواجهه روزمره با زوال اجتماعی و رفتارهای انسانی غیرقابل پیشبینی. احساس ناامنی در میان مردم، اغلب بیش از آنکه ناشی از خطر آماری حمله باشد، از این غیرقابل پیشبینی بودن نشأت میگیرد.
کانون بحران: نگاهی عمیق به داونتاون ایستساید (DTES)
داونتاون ایستساید، که اغلب به عنوان قلب تپنده چالشهای اجتماعی ونکوور شناخته میشود، داستانی پیچیده از ظهور، سقوط و بحرانهای مداوم را در خود جای داده است. برای درک وضعیت امروز این محله، باید به ریشههای تاریخی و مجموعه عواملی که آن را به شکل کنونی درآوردهاند، نگریست.
از قلب شهر تا «جاده فلاکت»: تاریخچه یک زوال
منطقه DTES بر روی سرزمینهای سنتی و واگذارنشده اقوام اولیه ماسکوئم، اسکوامیش و تسیل-واوتوث بنا شده است. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، این منطقه مرکز اصلی شهر ونکوور بود. تالار شهر، دادگاه، منطقه اصلی خرید با فروشگاه نمادین «وودواردز» (Woodward's)، کتابخانه عمومی کارنگی و یک قطب حملونقل شلوغ، همگی در این منطقه قرار داشتند. هتلهای باشکوه آن میزبان مسافرانی بودند که بین کشتیهای اقیانوس آرام و راهآهن کانادا پاسیفیک در تردد بودند.
اما از دهه 1950، با انتقال تدریجی مرکز شهر به سمت غرب، ستاره بخت DTES رو به افول گذاشت. تعطیلی خط راهآهن بینشهری و کشتیهای «نورث شور» (North Shore)، هزاران نفر را از خیابانهای این منطقه دور کرد. هتلهای بزرگ که زمانی پررونق بودند، به تدریج به مسکنهای تکاتاقی (Single Room Occupancy - SRO) برای کارگران مجرد و مسن صنایع منابع طبیعی تبدیل شدند؛ کاربری که تا به امروز نیز ادامه دارد. یک ضربه فرهنگی و اقتصادی دیگر در سال 1942 با اخراج اجباری جامعه ژاپنی-کانادایی از این منطقه وارد شد؛ رویدادی که محله پرجنبوجوش «جاپانتاون» هرگز به طور کامل از آن بهبود نیافت.
طوفان تمامعیار: دو رویدادی که یک بحران را تثبیت کردند
در دهه 1980، دو تحول سیاستی بزرگ، زوال DTES را به یک بحران تمامعیار تبدیل کرد و مسیر آینده آن را برای همیشه تغییر داد.
1. سیاست نهادزدایی (De-institutionalization): در این دهه، دولت استانی سیاست altaی را برای altaی بیماران از بیمارستانهای روانپزشکی مانند «ریورویو» (Riverview) اتخاذ کرد، بدون آنکه حمایتهای اجتماعی کافی در سطح جامعه برای آنها فراهم کند. بسیاری از این افراد که با بیماریهای شدید روانی دستوپنجه نرم میکردند، به دلیل مسکن ارزانقیمت SRO و فضای پذیرا و بدون قضاوت، به DTES سرازیر شدند. اما در غیاب درمان و حمایت مناسب، به سرعت در دام بازار رو به رشد مواد مخدر این منطقه گرفتار شدند. لری کمپبل، شهردار سابق ونکوور، این سیاست را اینگونه توصیف میکند: «وقتی نهادزدایی کردیم، به [بیماران روانی] قول دادیم که آنها را به جامعه بازگردانیم و حمایت لازم را ارائه دهیم. اما ما دروغ گفتیم. فکر میکنم این یکی از بدترین کارهایی بود که تا به حال انجام دادیم».
2. نمایشگاه جهانی اکسپو 86 (Expo '86): در آستانه برگزاری این رویداد جهانی، بین 800 تا 1000 نفر از ساکنان کمدرآمد SROها به طور دستهجمعی و اغلب با اخطارهای بسیار کوتاه، برای خالی کردن فضا برای گردشگران، از خانههای خود بیرون رانده شدند. این ساکنان از حمایتهای قانونی مستأجران برخوردار نبودند و این رویداد، بافت اجتماعی شکننده محله را از هم پاشید و بیخانمانی را تسریع کرد. هزینه انسانی این جابجاییها ویرانگر بود؛ از جمله مرگ مستندی از یک ساکن مسن که پس از آوارگی، «اراده خود را برای زندگی از دست داد». همزمان، تشدید اقدامات پلیس در سایر نقاط شهر برای «پاکسازی» چهره ونکوور، باعث شد تا فعالیتهای مرتبط با فروش مواد مخدر و تنفروشی به سمت DTES رانده شده و در این منطقه متمرکز شوند.
این دو رویداد، طوفانی تمامعیار را رقم زدند. DTES که زمانی قلب شهر بود، به تدریج به محفظهای برای نگهداری پیچیدهترین مشکلات اجتماعی ونکوور تبدیل شد. این محله صرفاً دچار زوال نشد؛ بلکه در بسیاری از جهات، در نتیجه دههها سیاستگذاریهای شکستخورده، به یک منطقه بحرانی «مهندسی» شد.
DTES امروز: محل تلاقی بحرانهای درهمتنیده
امروزه، DTES کانون تلاقی سه بحران بزرگ و مرتبط با یکدیگر است: بیخانمانی، بهداشت عمومی و فقر.
بحران مسکن و بیخانمانی: بر اساس آمار سال 2023، 4,821 نفر در ونکوور بزرگ بیخانمانی را تجربه میکنند که افزایشی 32 درصدی نسبت به سال 2020 را نشان میدهد. از این تعداد، 2,420 نفر در خود شهر ونکوور هستند. تکاندهندهتر از آن، حضور بیش از حد نمایندگان بومیان است: در حالی که بومیان تنها 2.3 درصد از جمعیت ونکوور را تشکیل میدهند، 39 درصد از جمعیت بیخانمانها را شامل میشوند. وضعیت مسکن نیز وخیم است؛ SROهای فرسوده، نرخ بسیار پایین خانههای خالی (0.8 درصد در سال 2023) و درآمد ناکافی به عنوان دلیل اصلی از دست دادن مسکن، این بحران را تشدید کرده است.
وضعیت اضطراری بهداشت عمومی: بحران مواد مخدر سمی: از سال 2016 که بریتیش کلمبیا وضعیت اضطراری بهداشت عمومی اعلام کرد، بیش از 16,000 نفر در این استان جان خود را به دلیل مسمومیت با مواد مخدر از دست دادهاند که از این تعداد، بیش از 4,000 نفر در ونکوور بودهاند. این بحران، که اغلب «اوردوز» نامیده میشود، در واقع یک «بحران مسمومیت با مواد مخدر» است، زیرا عامل اصلی آن، عرضه مواد مخدر غیرقابل پیشبینی و سمی آلوده به فنتانیل و کارفنتانیل است. در پاسخ به این بحران، رویکردهای کاهش آسیب (Harm Reduction) مانند «اینسایت» (Insite)، اولین مرکز تزریق تحت نظارت قانونی در آمریکای شمالی که در سال 2003 در DTES افتتاح شد، به کار گرفته شدهاند.
واقعیتهای اجتماعی-اقتصادی: فقر عمیق در این منطقه ریشه دوانده و 64 درصد از ساکنان زیر خط درآمد پایین زندگی میکنند. این وضعیت به یک بحث سیاستی پیچیده دامن زده است: «تمرکز خدمات». آیا ارائه خدمات گسترده بهداشتی و اجتماعی در یک محله به ساکنان کمک میکند، یا با جذب افراد آسیبپذیر از سراسر کشور، یک «گتو» ایجاد کرده و مشکل را به جای حل کردن، محصور میکند؟. تحقیقات نشان میدهد که در یک دوره 10 ساله، مهاجرت قابل توجهی از افراد آسیبپذیر
به DTES صورت گرفته که با افزایش استفاده آنها از خدمات بهداشتی و اجتماعی همزمان بوده است. این یک چرخه معیوب ایجاد میکند: خدمات در DTES متمرکز میشوند چون نیاز در آنجا وجود دارد، و تمرکز خدمات، افراد نیازمند بیشتری را جذب میکند. این چرخه، حل مشکل در سطح محلی را تقریباً غیرممکن میسازد و نشان میدهد که بحران DTES، بیش از آنکه یک مشکل شهری باشد، نمودی از شکست شبکههای ایمنی اجتماعی منطقهای و ملی است.
تصویر آماری بحران در داونتاون ایستساید
شاخص کلیدی | آمار | منبع |
جمعیت بیخانمان (شهر ونکوور، 2023) | 2,420 نفر | |
درصد بومیان در میان بیخانمانها | 39٪ | |
مرگومیر ناشی از مواد مخدر سمی (ونکوور، از 2016) | +4,000 نفر | |
شاخص شدت جرم (CSI) | +700 | |
نرخ فقر (درصد جمعیت با درآمد پایین) | 64٪ |
این جدول خلاصهای از دادههای کلیدی برای نشان دادن ابعاد چندگانه بحران در DTES است.
اثر موجی: نوسازی شهری، املاک و مستغلات و جابجایی فرهنگی
در سالهای اخیر، فشارهای جدیدی بر داونتاون ایستساید و جوامع تاریخی اطراف آن وارد شده است. پدیدهای به نام «نوسازی شهری» یا «اعیانسازی» (Gentrification) که به فرآیند تغییر یک منطقه شهری فقیرنشین با ورود ساکنان ثروتمندتر، کسبوکارهای گرانقیمت و مسکنهای لوکس اطلاق میشود، در حال دگرگون کردن چهره این محله است. این فرآیند، هرچند اغلب در قالب «احیا» و «بازآفرینی» معرفی میشود، اما برای ساکنان کمدرآمد منطقه، پیامدهای ویرانگری به همراه دارد.
نشانههای این دگرگونی در DTES کاملاً مشهود است: ظهور رستورانهای مجلل، بوتیکها و پروژههای مسکونی لوکس که جایگزین مسکنهای ارزانقیمت و کسبوکارهای محلی میشوند. این تغییرات برای جمعیت محلی غیرقابل دسترس است و به مشتریان جدید و ثروتمندتر خدمات میدهد. این فشار با دادههای بازار املاک و مستغلات تأیید میشود. اگرچه قیمت املاک در DTES نسبت به سایر مناطق مرکزی شهر پایینتر است، اما به دلیل نزدیکی به مرکز شهر، فشار بازار بسیار شدید است. قیمت متوسط یک خانه در این منطقه حدود $695,000 تا $711,000 دلار است و ارزش املاک بین سالهای 2001 تا 2013 شاهد افزایش خیرهکننده 303 درصدی بوده است.
این تحولات هزینه فرهنگی سنگینی نیز به همراه دارد، به ویژه برای محله تاریخی چینیها (Chinatown). کسبوکارهای قدیمی و داروخانههای گیاهی که بخشی از هویت این محله هستند، به دلیل افزایش اجارهبها در حال تعطیل شدن هستند و «ارتباطات زنده بین مردم و مکانها» در حال گسسته شدن است. این فرآیند، یک تضاد اساسی را به نمایش میگذارد: از یک سو، نیاز به مسکن جدید و بهتر برای جایگزینی SROهای فرسوده وجود دارد، و از سوی دیگر، این خطر وجود دارد که توسعه بازارمحور، یکی از آخرین محلههای مقرونبهصرفه شهر را نابود کرده و در نهایت به افزایش بیخانمانی منجر شود.
شکاف استطاعتپذیری: نگاهی به بازار اجاره ونکوور
محله | میانگین اجاره ماهانه (آپارتمان یکخوابه غیرمبله) |
وست پوینت گری/دانشگاه بریتیش کلمبیا (گرانترین) | $2,863 |
مرکز شهر (داونتاون) | $2,818 |
ایست هیستینگز (نزدیک به DTES) | $1,754 |
میانگین شهر ونکوور | $2,421 |
دادهها بر اساس گزارشهای بازار اجاره در جولای 2025 استخراج شدهاند.
جدول بالا، زمینه اقتصادی این بحران را به وضوح نشان میدهد. این شکاف عظیم در قیمت اجاره، توضیح میدهد که چرا SROهای ارزانقیمت DTES برای ساکنان کمدرآمد حیاتی هستند و چرا از دست دادن آنها در برابر توسعه بازار، برای این افراد فاجعهبار است. وقتی اجاره در مناطق دیگر به این اندازه بالاست، برای ساکنان جابجا شده، عملاً هیچ گزینه دیگری وجود ندارد. این نشان میدهد که مشکل تنها به DTES محدود نمیشود؛ DTES نماد و قربانی یک بحران گستردهتر استطاعتپذیری مسکن در سراسر شهر است.
علاوه بر این، نوسازی شهری تنها یک مسئله اقتصادی یا فرهنگی نیست؛ بلکه یک مسئله بهداشت عمومی است. جابجایی، ناامنی مسکن و احساس طردشدگی که این فرآیند ایجاد میکند، استرس روانی عظیمی را بر جمعیتی که از قبل آسیبپذیر است، تحمیل میکند. این استرس میتواند بحرانهای سلامت روان و اعتیاد را تشدید کند. بنابراین، سیاستهایی که نوسازی شهری را بدون حمایتهای قوی تسریع میکنند، این خطر را دارند که دستاوردهای شکننده بهداشت عمومی (مانند کاهش نرخ HIV) را از بین ببرند و به بحرانهای موجود دامن بزنند.
سیاستگذاری و پیشبینی: جستجوی ونکوور برای یک راهحل
در پاسخ به بحرانهای پیچیده DTES، شهرداری ونکوور طرحها و سیاستهای مختلفی را به اجرا گذاشته است، اما این تلاشها با بحثهای ایدئولوژیک عمیقی درباره آینده محله همراه بوده است.
سنگ بنای سیاستگذاری فعلی، طرح محلی داونتاون ایستساید (DTES Plan) است که در سال 2014 با چشماندازی 30 ساله برای بهبود زندگی ساکنان کمدرآمد تصویب شد. اهداف اصلی این طرح شامل ایجاد یک جامعه با درآمد مختلط (mixed-income) و طیف وسیعی از گزینههای مسکن مقرونبهصرفه، از جمله جایگزینی SROهای فرسوده، بود.
بحث اصلی سیاستی حول محور نسبت مسکن اجتماعی به مسکن بازار در پروژههای جدید میچرخد. طرح اولیه در منطقه اپنهایمر (Oppenheimer District) توسعهدهندگان را ملزم میکرد که 60 درصد از واحدهای جدید را به مسکن اجتماعی اختصاص دهند. این الزام از نظر مالی برای توسعهدهندگان چالشبرانگیز بود و در نتیجه، تنها دو پروژه تحت این سیاست ساخته شد.
در واکنش به این چالش، تغییراتی در سیاستها پیشنهاد شده است که به توسعهدهندگان اجازه میدهد «تعداد واحدهای بازار را به طور قابل توجهی افزایش دهند تا امکانسنجی مالی پروژهها بهبود یابد». هدف اعلامشده از این تغییر، ایجاد یک «جامعه با درآمد مختلط» و تسریع در ساخت مسکن اجتماعی است.
این پیشنهاد با مخالفت شدید حامیان جامعه محلی مواجه شده است. از دیدگاه آنها، این تغییر نه یک راهکار برای احیا، بلکه نسخهای برای «جابجایی» است. آنها معتقدند که افزایش واحدهای بازار، به سفتهبازی در زمینه زمین دامن میزند، اخراجها را تسریع میکند و در نهایت به بیخانمانی بیشتر منجر خواهد شد. در مقابل، شهرداری پیشنهادهایی برای حمایت از مستأجران ارائه کرده است، مانند حق بازگشت به ساختمان جدید با همان اجاره قبلی یا کمتر، و پرداخت تمام هزینههای جابجایی توسط صاحبخانه.
آینده DTES در گرو این شکاف ایدئولوژیک است: یک طرف معتقد است که توسعه بازارمحور برای تأمین مالی مسکن اجتماعی جدید ضروری است، در حالی که طرف دیگر استدلال میکند که این رویکرد، اسب تروایی برای نوسازی شهری است که جامعهای را که ادعای نجات آن را دارد، نابود خواهد کرد.
در پس این بحثها، یک هدف ناگفته نهفته است: «رفع تمرکز» فقر. زبان سیاستگذاری شهرداری-عباراتی مانند «جوامع با درآمد مختلط» و «ارتقای داونتاون ایستساید»-میتواند به عنوان یک استراتژی بلندمدت برای پراکنده کردن فقر تفسیر شود. هرچند این سیاست در ظاهر به دنبال یکپارچگی و بهبود است، اما تأثیر عملی ورود تعداد زیادی واحد بازار و ساکنان با درآمد بالاتر، انحلال تدریجی جامعه کمدرآمد موجود است. این سیاست، در واقع، یک اعتراف ضمنی به شکست استراتژی «مهار» گذشته است و استراتژی جدید، پراکندهسازی مدیریتشده از طریق نوسازی شهری است. به عبارت دیگر، ممکن است راهحل نهایی برای «مشکل DTES»، از بین بردن جامعهای باشد که آن را تعریف میکند. این، عمیقترین و نگرانکنندهترین پیامد بالقوهای است که از تحلیل جامع وضعیت این محله تاریخی برمیآید.