انتها تلخ یک عملیات

به گزارش مجله سفرنامه دبی، در حالی که لحظه به لحظه به آمار کوهنوردان جانباخته در دارآباد، کلکچال و آهار تهران افزوده و این ماجرای پرالتهاب، تبدیل به یک تراژدی غمبار شده و انتظار می رفت تعداد قربانیان به بیش از 20 کوهنورد برسد، با کشف پیکر بی جان سه کوهنورد دیگر توسط امدادگران هلال احمر و بازگشت کوهنوردان مفقودی به خانه خود، پرونده این حادثه نفسگیر، با مرگ 12 کوهنورد بسته شد.

انتها تلخ یک عملیات

به گزارش گروه حوادث خبرنگاران، با گذشت سه روز از ماجرا، هنوز هم این انتقاد مطرح است که چرا متولیان امر، تنها به اعلام هشدار بسنده کرده بودند؛ آن هم در شرایطی که به گفته سرهنگ جلیل موقوفه ای، رئیس پلیس پیشگیری پایتخت، روز حادثه، تعداد بسیار زیادی از شهروندان به مجموعه تفریحی توچال مراجعه کرده بودند که بنا بر اظهارات مدیریت مجموعه، حضور چنین جمعیتی غیر قابل پیش بینی بود و همین افراد هم درگیر شدند.

از آن صبح بورانی و سرد و البته غمبار سه روز می گذرد و پایان تکلیف حادثه ریزش بهمن و گرفتار شدن کوهنوردان تهرانی در سرمای استخوان سوز کوه های تهران با جان باختن 11 کوهنورد مشخص شد. برخی خانواده ها در حال برگزاری مراسم عزاداری برای کوهنورد جانباخته خود هستند و برخی دیگر خوشحال از این که عزیزان شان صحیح و سلامت دوباره به خانه بازگشته اند.

این اتفاقات در شرایطی می افتد که امدادگران هلال احمر، هنوز هم در حال جست وجوی اجساد و انتقال آنها به پایین هستند و خانواده های شان از درد حادثه ای که می شد جلویش را بگیرند، چنگ به صورت می زنند و سینه می خراشند.

محمد رحیمیان، یکی از نجاتگران داوطلب هلال احمر که روزهای جمعه و شنبه در منطقه کلکچال و در عملیات امداد و نجات کوهنوردان حضور داشت، در خصوص این حادثه به جام جم گفت: بسکمک از این کوهنوردان در اثر سرمای زیاد، دچار یخ زدگی شده و جان خود را از دست دادند. ما زمانی که پیکر بی جان یک کوهنورد را پیدا کردیم و به صورت زمینی در حال بازگشت به پایگاه خود بودیم متوجه یک نقطه مشکی رنگ در دره شدیم. وقتی با دوربین به آن نگاه کردیم، معلوم شد یک جسد است. حالا مشخص نبود که چطور به آن نقطه از دره سقوط کرده است. احتمال دارد از سمت گردنه لیز خورده و سقوط کرده یا باد او را به دره پرت کرده باشد یا عوامل دیگر دخیل هستند.

رحیمیان در خصوص شدت سرمای منطقه شرح داد: روز حادثه سرما بسیار شدید بود، اما روز شنبه، شش درجه و شب و به طور ماکزیمم، 20 درجه زیر صفر بود. اجسادی که پیدا کردیم، فاصله زیادی با هم نداشتند و شنبه دو جسد کنار هم بودند. در مجموع پیکر بسکمک از کوهنوردان در یک منطقه بود.

چالش کوه و مرگ

محمدحسین رسولی دبیر شورای ورزش منطقه آهار نیز از افرادی است که با عملیات امداد و نجات ارتباط مستقیم داشت.

او در خصوص عملیات امداد و نجات گفت: دو روز از عملیات می گذرد و بچه ها از نظر جسمی تخلیه شده اند. در این مدت، بطور دائم، پنج نفر، پنج نفر از نیروها را به عملیات اعزام می کردیم که با توجه به صعب العبور بودن منطقه و پیاده روی طولانی، نیروهای مان از نظر جسمی به شدت تخلیه شده بودند و نیروی کمی هم در اختیار داشتیم. عاجزانه از کوهنوردان عزیز درخواست می کنیم در روزهای سرد به مناطق بالادست صعود نکنند، چون علاوه بر جان خود، جان جست وجوگران را نیز پس از وقوع حادثه به خطر می اندازند. اگر هم قصد صعود دارند، به نقاط مرتفع تر صعود نکنند. در این عملیات اهالی روستای منطقه نیز با توجه به این که به لحاظ عاطفی دکتر فاطمی را می شناختند، کمک زیادی برای یافتن او کردند که از آنها نیز تشکر می کنیم.

رسولی البته انتقادی هم به کسانی دارد که با ساده انگاشتن حوادث کوهستان، دست به انجام یک چالش عجیب زده بودند: از محل وقوع حادثه، فیلم هایی توسط همنوردان دکتر فاطمی برای من ارسال شد که بسیار متاسف شدم. اینها با هم چالش می گذاشتند و می گفتند با این که هوا سرد است و دوربین تلفن همراه کار نمی کند، اما تا این نقطه از کوه را بالا آمده ایم.

فقط دهانم بیرون از برف بود

ناصر پارسا گوهر، یکی دیگر از کوهنوردان باتجربه ای است که با بهمن روز جمعه شاخ به شاخ شد. او از روز حادثه برای جام جم تعریف کرد: ما ساعت 5و30 دقیقه صبح از تهران حرکت و تقریبا ساعت 6و30 دقیقه صبح صعودمان را در منطقه آهار آغاز کردیم. پس از مدتی به یک کلبه خالی رسیدیم و آنجا صبحانه خوردیم. هوا خوب بود، اما شدت سرما خیلی زیاد بود، به حدی که مخازن آب مان یخ زده بود. بعد از صرف صبحانه، حرکتمان را به سمت قله ادامه دادیم. به دلیل وجود برف زیاد در پاکوبی برف با مشکل روبرو شدیم که دوستان به نوبت برف کوبی می کردند و جلو می رفتیم تا این که به یال گردنه قله قلعه دختر رسیدیم. نزدیک گردنه که شدیم، تقریبا روبه رو، سمت چپ، ناگهان یک نقاب برفی شکست. خود نقاب مهم نبود ولی به دلیل بارش چندروزه برف، حجم جمع شده آن روی دامنه زیاد بود. آن نقاب کل برف ها را به سمت پایین سر داد و همین باعث شد شکاف دره مانندی که در پایین وجود داشت، پر از برف و بهمن شود و بالا بیاید و آن قدر بالا آمد که گروه ما را گرفتار کرد و عده ای زیر بهمن رفتند و برخی دیگر به سمت دامنه کوه فرار کردند. با سقوط بهمن، من حالت چمباتمه به خودم گرفتم تا دست وپاهایم آسیب نبیند. در آن حالت چیزی نمی دیدم. درواقع من داخل بهمنی که به سمت پایین سرازیر بود، شناور بودم. با حرکت بهمن، فضای اطرافم گاهی روشن یا تاریک می شد. وقتی تاریک می شد، با خودم می گفتم کارم دیگر تمام است. کاملا متوجه بودم با برف در حال قِل خوردن هستم. بهمن همین طور مرا برد تا جایی که بالاخره سرعتش کم شد و ایستاد. چیزی در حدود یک دقیقه و نیم داخل بهمن سوار بودم.

وی درباره نجاتش گفت: لحظه ای که بهمن ایستاد، متوجه روشنایی بالای سرم شدم و فهمیدم که فاصله ام تا بالای برف ها زیاد نیست و اگر حرکتی کنم، می توانم سرم را از زیر بهمن خارج کنم. کمی سرم را تکان دادم که صورتم باز شد. در همان حالت خدا را شکر کردم که جلوی دهانم باز است و می توانم نفس بکشم. با این که دهانم فقط بیرون بود، نمی توانستم یک انگشتم را تکان دهم، چون وقتی برف می ایستد از بتون هم سخت تر می شود و امکان ندارد بشود آن لحظه حرکت کرد و باید کسی از بیرون کمک کند. یکی از افرادی که روی بهمن شناور بود و سه چهار متر جلوتر از من بود، از جایش بلند شد و سرش را بالا آورد که داد زدم و متوجه من شد اما چون فقط دهانم بیرون از برف بود، نمی توانست پیدایم کند. همان طور به فریاد کشیدن ادامه دادم تا این که دهانم را دید و پیدایم کرد. بعد برف های روی صورتم را پاک و درخواست کمک کرد. بقیه 150 تا 200 متر بالاتر از ما بودند اما نمی توانستند به کمکم بیایند، چون هم بالاتر از ما بودند و صدای مان را نمی شنیدند و هم درگیر نجات مدفون شدگان بودند. به آن مرد گفتم خونسردی ات را حفظ کن. همین که نفس می کشم، خوب است. آرام آرام برف های اطراف دستانم و بعد پاهایم را خالی کن که این کار 20 دقیقه طول کشید و با کمک آن مرد توانستم نجات پیدا کنم.

آرزوی محسن صعود به اورست بود

محسن محمدی 33ساله از کوهنوردان حرفه ای بود که روز جمعه هنگام صعود به کلکچال گرفتار بهمن شد. بابک، برادر او درباره حادثه به جام جم گفت: برادرم مجرد بود و فوق لیسانس کارگردانی و تدوین داشت و مستندسازی می کرد. او از 9 سال قبل کوهنوردی را به صورت حرفه ای آغاز و در این مدت به قله های زیادی صعود کرد. دوست داشت به اورست صعود کند و ثبت نام هم کرده بود اما حادثه روز جمعه مجال نداد به آرزویش برسد.

برادرم ساعت 3 بامداد جمعه راهی کلکچال شد و قرار بود تا ساعت 18 برشود اما دیگر برنگشت. وقتی فهمیدیم در ارتفاعات بهمن آمده، جست وجو برای یافتن او را آغاز کردیم. همنوردانش می گفتند زیر برف گیر کرده و می تواند خود را نجات دهد. ساعت 15و30دقیقه شنبه پیکر چند کوهنورد را در کلکچال یافتند. خواهرم جسد او را دید اما باورش نمی شد او محسن است و من هم جسد او را شناسایی کردم. پیکرش سالم بود و انگار به خواب عمیق رفته بود. جسدش را تحویل گرفتیم و به زادگاهمان در شهرستان کوهدشت استان لرستان منتقل کردیم تا در آنجا به خاک سپرده شود.

با هماهنگی قضایی قرار شد پرونده ای دراین باره در دادسرای جنایی تهران تشکیل شود و تحقیقات برای مشخص شدن ابعاد این پرونده انجام گیرد تا اگر قصوری در وقوع این حادثه مرگبار رخ داده باشد، شناسایی و شکایت خانواده قربانیان نیز ثبت شود.

12 جسد تحویل پلیس شد

سرهنگ محمد مقدسی، فرمانده یگان کوهستان پلیس پیشگیری پایتخت دیروز در خصوص آخرین آمار قربانیان گفت: روز شنبه دو کوهنورد مفقودی در دارآباد پیدا شدند اما با توجه به تاریک شدن و سردی بیش ازحد هوا به یکشنبه موکول شد. این دو کوهنورد پسرعمو هستند؛ افسل ثابت قدم متولد 62 و مهدی ثابت قدم متولد 74. در ارتفاعات کلکچال یک کوهنورد دیگر هم پیدا شد که نام او اسماعیل جلیله وند است. با این احتساب تعداد فوتی ها به 12 نفر رسید.

وی گفت: محمد محمدی، هادی بهادری، یحیی انصاری، اشکان رضوایی نراقی، کوروش کاشفیان، اصغر کنعانی، امیرهوشنگ سرآبادی، علیرضا قاضی زاهدی، افسل ثابت قدم، مهدی ثابت قدم، اسماعیل جلیله وند و سید مصطفی فاطمی 12 نفری هستند که پیکرشان به پلیس تحویل شد.

مقدسی شرح داد: عملیات جست وجو به پایان رسید و اجساد افرادی که بنا به اظهارات خانواده ها و دوستان شان در بهمن گرفتارشده بودند، پیدا شدند اما عملیات انتقال دو جسد کشف شده در ارتفاعات دارآباد به پایین ارتفاعات هنوز ادامه دارد.

لیلا حسین زاده - حوادث روزنامه خبرنگاران

منبع: جام جم آنلاین
انتشار: 17 بهمن 1399 بروزرسانی: 17 بهمن 1399 گردآورنده: dubairo.ir شناسه مطلب: 1603

به "انتها تلخ یک عملیات" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "انتها تلخ یک عملیات"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید